کوچینگ ایجاد انگیزه
مقاله ی امروز موضوع انگیزه را مورد بررسی قرار داده است.
مسئله ای که متعلق به همه ی افراد جامعه است و به نوعی همه با آن درگیر هستند.
بنابراین چه برای آنهایی که از انگیزه ی لازم در انجام کارهایشان برخوردارند و فقط به دنبال حفظ یا افزایش انگیزه شان هستند
مفید خواهد بود و چه برای افرادی که با مسئله ی بی انگیزه بودن به خصوص در این روزها دست و پنجه نرم میکنند
و به دنبال علل و عوامل عدم انگیزه در وجودشان و چگونگی رفع آن هستند مثمر ثمر خواهند بود.
هر رفتاری که از ما سر میزند به دلیل انگیزه های پیدا و ناپیدایی ست که در پس رفتارهای ما نهفته است.
میتوان گفت انگیزه همان سرچشمه ایست که رفتارهای ما از آن ناشی میشود و باعث تداوم و تکرار آن رفتار در وجود ما می شود.
به عبارتی انگیزه مانند سوخت مورد نیاز ما برای انجام هر کاریست.
اگر ما انواع توانمندی ها و استعداد ها را در وجود خود بیابیم ولی انگیزه ی لازم را برای انجام کارها نداشته باشیم
ماشین وجود ما با تمام امکانات ویژه ی خود حرکتی نخواهد کرد.
در حالی که با داشتن انگیزه در انجام هر کاری، میتوان به موفقیت در آن کار امیدوار بود.
اما اینکه انگیزه دقیقا چیست و چرا باید انگیزهی لازم را در انجام هر کاری داشته باشیم مبحثی است که در ادامه به آن میپردازیم.
زندگی ما براساس تصمیماتی که اتخاذ میکنیم پیش میرود و جهت مخصوص به خود را میگیرد.
انگیزه همان دلیل محکم ما برای تصمیمات و انجام کارهایمان است.
و نیرویی ست که ما را به ادامه ی تلاش برای اهدافمان سوق میدهد.
به طور خلاصه انگیزه دلیل شروع یک کار و تداوم در آن، تا رسیدن به هدف مورد نظر است.
در تعریف انگیزه در کتابهای مختلف سه مولفه را مشخص کرده اند.
جهت: (direction) با داشتن انگیزه زندگی و رفتارهای ما هدفمند و جهت دار خواهد بود.
شدت: (intensity) انگیزه کیفیت انجام کارها و میزان انرژی صرف شده برای انجام کارها را مشخص میکند.
پافشاری: (persistence) داشتن انگیزه در انجام کارها میزان تاب آوری و تحمل ما را در مقابل مشکلات و موانع مشخص میکند.
در صورت وجود هر سه مولفه ما از انگیزه ای بالا برای انجام کارهایمان برخورداریم
و همچنین با در نظر گرفتن این سه مولفه میتوانیم افت و خیز انگیزه ی خود را برای رسیدن به یک هدف در زمان های مختلف مشخص کنیم.
انواع انگیزه
انگیزه در جامع ترین نوع تقسیم بندی اش به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میشود.
درونی:
همان نیرو و محرکی ست که از درون ما را وادار به انجام کاری میکند و شوق لازم را در وجود ما ایجاد میکند.
بیرونی:
هر نوع عامل بیرونی که محرک ما برای انجام کاری باشد انگیزهی بیرونی نامیده میشود.
چرا بی انگیزه میشویم؟
همه ی ما احتمالا در یک یا چند مورد خاص بی انگیزه بودن را تجربه کرده ایم.
همین امر باعث عدم موفقیت، بهره وری و خلاقیت ما در آن کار شده است.
زیرا همانطور که گفتیم انگیزه همان عامل محرک ما به سمت اقدام و عمل است.
باید بدانیم که ما بی انگیزگی به طور مطلق نداریم و هیچگاه آن را تجربه نمیکنیم.
مسئله ی بی انگیزگی کاملا نسبی و در یک یا چند مورد خاص میباشد و نمیتوان آن را به کل وجوه زندگی تعمیم داد.
به طور مثال ممکن است ما نسبت به هدف مشخصی که داریم احساس کنیم از انگیزه ی لازم برخوردار نیستیم
اما برای سایر امور زندگی انگیزهی کافی داشته باشیم.
حتی فردی هم که قصد خودکشی دارد برای خودکشی کردن از انگیزهی لازم برخوردار است و برای ادامه ی زندگی دچار بی انگیزگی شده است.
هر چند که عموما ما بی انگیزگی را یک حالت خاص قلمداد میکنیم
اما در واقع نداشتن انگیزه عوامل مختلفی دارد که باعث تمایز حالات مختلف آن میشود که در ادامه به این موضوع میپردازیم.
نداشتن انگیزه به دلیل انتخاب هدفی اشتباه
گاهی ما هدفی انتخاب کرده ایم که متناسب با خود واقعی ما و یا اصول و باورهایی که به آن معتقدیم نیست.
در نتیجه با دنبال کردن این هدف هر چه بیشتر از خود اصیل و باورهای ناشی از آن فاصله میگیریم
و در طول مسیر با مسئله ی افت انگیزه یا نبود انگیزه مواجه خواهیم شد.
دقت و تامل در انتخاب اولویت ها و اهداف
و همچنین آگاهی از ارزش ها و باورهایی که اساسا در زندگی به آنها معتقدیم
کمک شایانی به حل این نوع از بی انگیزگی خواهد کرد.
هدفی که در همان حیطه ی فکر ذوق و شوق شما را برانگیزد
و حس قدرت و جرات را در شما به وجود آورد احتمالا همان هدف مطلوب شما خواهد بود.
نداشتن انگیزه به دلیل وجود ترس
گاهی ممکن است ما هدفی به ظاهر متناسب با خود و ارزش های خود انتخاب کرده ایم
اما هنگامی که میخواهیم وارد وادی عمل شویم ترس هایی که در وجودمان ریشه دوانده مانع میشود و رخ مینماید.
چه باید کرد؟
غالبا این ترس ها واقعی نیستند.
بلکه بازتابی از تصورات و باورهای ماست که ما را در عمل محتاط و محافظه کار خواهد کرد.
البته وجود این ترس ها تا حدودی طبیعی است.
زیرا مکانیزم مغز انسان به گونه ای است که ضامن حفظ بقای اوست.
بنابراین هر عمل نو ظهوری که منجر به آن شود که ما از حیطه ی امن خود خارج شویم
باعث میشود مغز ما در مقابل آن واکنش نشان دهد که در عمل شاید همان ترس اولیه برای شروع یک کار باشد.
اما اگر این ترس ها ادامه پیدا کرد و ما در مقابلش ضعیف شدیم در این صورت باید چاره ای اندیشید.
در اینگونه موارد رویارویی با ترس ها و عدم نادیده گرفتن آنها و همچنین برداشتن گامهای کوچک در غلبه بر ترس در قوی تر شدن انگیزه برای انجام یا ادامه ی کار مفید خواهد بود.
نداشتن انگیزه به دلیل عدم وضوح در علایق و خواسته ها
گاهی ما واقعا نمیدانیم در زندگی به دنبال چه هستیم و چه چیز را واقعا میخواهیم.
اگر نتوانیم لیستی از خواسته ها و علایقمان را به طور شفاف تهیه کنیم مسلما آینده ای مبهم پیش روی ماست.
و این سردرگمی باعث عدم انگیزه در وجود ما خواهد شد.
کشف استعداد، توانایی ها و علایق و شفاف شدن با خود و آنچه از زندگی میخواهیم میتواند مسیر آینده را برای ما واضحتر و انگیزه ی لازم را به ما تزریق کند.
بنابراین پیشنهاد میکنم زمان زیادی را برای کشف خواسته ها و علایق واقعی تان اختصاص دهید
تا با تصویری روشن و انگیزه ای قوی بتوانید به سمت آینده گام بردارید.
نداشتن انگیزه به دلیل تعارض درونی
هر فردی در زندگی خود به یک سری از اصول و ارزش ها پایبند است و بر اساس آنها زندگی خواهد کرد.
اما مشکل زمانی پیش می آید که بین ارزش ها ناسازگاری رخ میدهد.
یعنی دو یا تعدادی از ارزش های فرد همزمان نمیتوانند در یک موقعیت خاص تامین شوند
و در نتیجه فرد را دچار سردرگمی خواهند کرد.
مدتی به سمت یک ارزش متمایل میشود و زمان دیگری بر خلاف آن.
مدتی کاری را با انگیزه ی بالا انجام میدهد و زمان دیگر در همان کار سرد و بی انگیزه میشود.
زیرا فرد از درون دچار تعارض ارزشهاست و نمیداند چه کاری واقعا درست و موثر خواهد بود.
در این موارد پیشنهاد میشود یک کاغذ و قلم بیاورید و با عمیق شدن در وجود خود به یک خودآگاهی برسید.
بخش هایی از ارزش های وجودی تان که با هم در تعارض و تخاصمند را مشخص کنید
و بنویسید هر کدام چه میخواهند
و سعی کنید مسیرهای متفاوتی که به سمت آنها کشیده میشوید را واضح کنید
و با پیدا کردن وجه مشترکی اتحاد بین این دو وجه را بدست بیاورید.
زیرا که هر دو به وجود متحد و یکپارچه ی شما برخواهند گشت
و مسلما وجود شما یک امر واحد و واضح را بیشتر نمیخواهد.
پس سعی کنید به این خودآگاهی برسید که تعارض ارزشهایتان واقعا از کجا ناشی میشود و آن را برطرف کنید
تا دچار فرسایش انگیزه در مسیر خواسته هایتان نشوید.
نداشتن انگیزه به دلیل تنهایی مفرط
گاهی تنهایی بیش از اندازه و ماندن در خانه و دور بودن از اجتماع
آن بخش از وجودمان را که نیاز به حضور در جمع دارد را تحت تاثیر قرار میدهد.
بنابراین محیط خانه و کارهای روزانه ما را بی اهمیت جلوه میدهد
و در نتیجه ما را دچار بی انگیزگی خواهد کرد تا به اندازه مطلوب خود و ارتباط با افراد برسد.
برای مقابله با این نوع بی انگیزگی بهتر است
در اولین فرصت اولین ارتباط را با فردی که از هم صحبتی با او لذت میبریم برقرار کنیم.
به بهانه های مختلف در اجتماع و محیط بیرون حضور پیدا کنیم تا شاهد رشد و تقویت این نوع انگیزه در وجود خودمان بشویم.
نداشتن انگیزه به دلیل واضح نبودن پله ی بعدی
حتی اگر ما به درستی و براساس اولویت ها و ارزش های خودمان هدفی را انتخاب کرده باشیم
گاهی ممکن است باز هم در مسیر رسیدن به هدفمان دچار اختلال و افت انگیزه شویم.
فکر میکنید دلیل این نوع از بی انگیزگی چیست؟
به ظاهر همه چیز درست است!
ماجرا این است که ما هدف بزرگی را انتخاب کرده ایم
ولی جزئیات رسیدن به این هدف برای خودمان واضح نیست.
یعنی آن را به هدف های کوچکتر و گامهای کوچکتر تقسیم نکرده ایم
و همین عدم وضوح و آگاهی از مرحله ی بعد ما را دچار نگرانی میکند و کل انگیزه مان برای رسیدن به هدف را از بین خواهد برد.
در این گونه موارد توصیه میشود
با یک برنامه ریزی و هدفگذاری اصولی و درست هدفمان را کوچکتر و در بازه های زمانی کوتاهتر بگنجانیم
و در این صورت خود را از نگرانی و آشفتگی به علت عدم وضوح مرحله و قدم بعدی در راستای رسیدن به هدفمان برهانیم.
نداشتن انگیزه به دلیل اطرافیان
گاهی افراد پتانسیل و انرژی خوبی برای انجام و پیگیری کارها و به ثمر نشستن آنها دارند
اما با افرادی سر و کار دارند که هم انرژی و هم مسیر آنها نیستند
در نتیجه تحت تاثیر اینگونه افراد منفی و نا امید قرار میگیرند و انرژی و انگیزهی خود را به تدریج از دست خواهند داد.
چه کنیم؟
حتما شما هم این جمله ی معروف را شنیده اید که:
5 نفر اول زندگی شما وضعیت 5 سال آینده ی شما را نشان خواهند داد.
به نظرم اگر واقعا خوش انرژی هستید و انگیزه ی شما تنها به دلیل محیط ناسالم و اطرافیان منفی تان کاهش پیدا کرده
تجدید نظری در ارتباطات و افرادی که با آنها سر و کار دارید داشته باشید.
اگر نمیتوانید آنها را عوض کنید لااقل مسیر خود را ادامه دهید
و سعی کنید با کم کردن زمان هم صحبتی با آنها تحت تاثیر افکار منفی آنها قرار نگیرید.
در این مقاله سعی کردیم
با بیان تعریفی کلی از داشتن انگیزه و عدم آن و همچنین انواع و عوامل آنها دید کلی نسبت به موضوع انگیزه در ذهنتان متصور کنیم.
اما اگر شما از آن دسته افرادی هستید
که به شدت نیاز به عواملی برای بالا بردن سطح انگیزه تان برای پیشبرد اهداف و مدیریت زندگیتان دارید
پیشنهاد میکنم مقاله ی بعدی را از دست ندهید.
با مقالات و آموزش های ما در تیم بیزی کوچ همراه باشید.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
Casino Slot Machine Tips – Largest Video Slot Win Advice
بازاریابی کوچینگ
چگونه مراجع جذب کنم؟
توصیه های روانشناسی فروش
۱۰ توصیه کلیدی
نرو مارکتینگ یا بازاریابی عصبی
مخصوص همه ی کسب و کار ها
کوچینگ و تغییر عادات
تاثیر کوچینگ در تغییر عادت ها
کوچینگ و ایجاد تغییر
بررسی تاثیرات کوچینگ
دیدگاهتان را بنویسید