یک تجربه کوچینگی
یک تجربه کوچینگی
عنوان: گاهی مشکل آنچه فکر میکنید نیست!!
کوچی کیست؟
خانمی ۴۸ ساله، کارشناس ارشد مشاوره روانشناسی، با ۱۸ سال سابقه و صاحب امتیاز یک آموزشگاه طراحی لباس .
موضوع جلسه کوچینگ:
انتخاب یکی از این دو گزینه:
تبلیغات در فضای آنلاین و افزایش تعداد مراجعان مشاوره یا اینکه اصلا این کار را رها کنم و به مهارت دیگر که آموزش طراحی لباس است بپردازم!
کوچ: میزان علاقه شما به این دو مهارت، مشاوره و آموزش طراحی لباس چقدر است؟
کوچی: به هر دو به یک میزان علاقه مندم.
کوچ: از کدام یک بهتر می توانید کسب درآمد کنید؟
کوچی: مشاوره. چون مهارت و تجربه ام بیشتر است. (۱۸ سال) و بیشتر کار کردم.
کوچ: پس موافق هستید موضوع جلسه را به مشاوره اختصاص دهیم؟
کوچی: بله
موضوع جدید جلسه کوچینگ:
تبلیغات در فضای آنلاین با هدف افزایش جذب مراجع
کوچ: وجه تمایز خود را با سایر همکاران در چه میبینید؟
کوچی: علاوه بر توان و تجربه مشاوره خانواده، طلاق، ازدواج و روابط تجربه و توان مشاوره تخصصی ترک اعتیاد را هم دارم که کمتر مشاوری می تواند در هر دو زمینه فعالیت کند.
کوچ: اگر بخواهیم به تبلیغات بپردازیم و تمرکز خود را روی بخشی از مراجعین قرار دهیم (nich marketing – بازاریابی گوشه ای) ترجیح شما کدام بخش است؟
کوچی: من به کار مشاوره کاملاً مسلطم. چون هم علمش را دارم و هم تجربه.
هم در مرکز مشاوره فعالیت دارم و هم مشاوره های خصوصی در منزل دارم.
از زمان تحصیل کار هم می کردم. علاقه زیادی به کارم دارم و از اینکه می توانم به مردم کمک کنم بسیار خرسندم.
همیشه با جان و دل و علاقه وافر به مراجعینم مشاوره دادم. اما آنطور که شایسته است برداشت نکردم و…
کوچ: لطفاً بفرمایید منظورتون از عبارت برداشت نکردم، چیست؟
کوچی: البته که از لحاظ مالی میتوانستم عایدی بیشتری داشته باشم!
اما حق من این نبود!
مکث نسبتاً طولانی مراجع (کوچی) و گریه!!
دقایقی جلسه متوقف شد و با تعارف یک لیوان آب و بسته دستمال کاغذی به کوچی، بدون صحبت و در سکوت سپری شد.
کوچ: آمادگی ادامه جلسه را دارید؟ در صورت عدم تمایل به ادامه در جلسه دیگر به موضوع خواهیم پرداخت.
کوچی: موردی نیست، ادامه می دهم.
کوچ: بفرمایید. پس ادامه میدهیم. شما فرمودید حق من این نبود لطفاً توضیح دهید.
کوچی: من خسته ام! دو دهه از زندگیم را با عشق کار کردم اما برداشت نکردم!
کوچ: موافق هستید از الان موضوع جلسه را به این مورد اختصاص دهیم؟
کوچی: بله
موضوع جدید جلسه کوچینگ:
ریشه یابی علت خستگی و اینکه شما به آنچه حقتان بوده نرسیده اید.
اکنون حدود یک و نیم ساعت از شروع جلسه گذشته و به درخواست کوچی جلسه ادامه می یابد.
کوچ: لطفاً در مورد علت خستگی خود توضیح دهید.
کوچی: من در زندگی پشتیبان ندارم.
از ابتدای زندگی همسرم مسئولیت پذیر نبوده، اکثر اوقات به اقتضای شغلش منزل نبوده و از این رو بسیاری از کارهای خانه و بیرون از خانه و مسئولیتهای همسرم هم به گردن من افتاده!
حدود دو سال است که پسرم ازدواج کرده. اکنون به شلوغی ذهن من افزوده شده با اینکه با پسر و عروسم رابطه خوبی دارم و نهایت دلسوزی و مهربانی را نسبت به آنها دارم…
حدود ۴۰ دقیقه توضیحات ادامه داشت و البته به دفعات همراه با گریه!
کوچ: شما که خود اهل فن هستید و مشاوری با تجربه!
خوب میدانید که حتی یک مشاور مجرب هم در زندگی نیاز به مشورت دارد. تاکنون به مشاور مراجعه کرده اید؟
کوچی: خیر! متاسفانه هیچگاه تمایلی به مراجعه به یک مشاور نداشتهام.
و اکنون ترجیح میدهم و احساس میکنم که جلسه کوچینگ شما می تواند به من کمک کند.
شما خیلی ماهرانه توانستید اعتماد من را جلب کنید! من صحبت هایی را اینجا مطرح کردم که حتی به نزدیکترین افرادم هم نگفته بودم!
کوچ: ممنونم بابت اعتمادی که به بنده دارید.
ادامه روند کوچینگ با قرار دادن اقداماتی برای کوچی به جلسات بعد موکول شد.
با تجربه های کوچینگی ما همراه باشید.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
نکاتی برای حضور در جشنوارههای نویسندگی
دوره آموزشی کتاب نویسی آسان
پویش نویسندگی #وعده_صادق
فراخوان پویش نویسندگی وعده صادق (آموزش رایگان نویسندگی به همراه جایزه)
نظر دانشجویان دوره سوپر کوچ
یک تجربه کوچینگی
کوچ و افزایش درآمد
یک تجربه کوچینگی
کوچ و شناخت نیاز واقعی
دیدگاهتان را بنویسید