کوچینگ و ایجاد تغییر

همه ی ما انسان ها دوست داریم که در هر موقعیتی که به سر میبریم وضع زندگیمان را بهبود ببخشیم و به ایده آل خود نزدیک کنیم. اما حقیقت امر این است که گاهی محقق کردن این خواسته در عمل بسیار دشوار میشود. یعنی نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم و چه چیز را باید تغییر دهیم تا وضعیت زندگیمان از آنچه که هست بهتر شود.

اینجاست که فرایند کوچینگ و داشتن یک کوچ بسیار در این روند به ما کمک خواهد کرد.

چطور کوچینگ به تغییر ما کمک میکند؟

کوچینگ ارتباطی دو طرفه میان کوچ و مراجع است.

این ارتباط با هدفی که مراجع به منظور آن وارد جلسه ی کوچینگ میشود شکل میگیرد.

این هدف میتواند بهبود عملکرد مراجع، رسیدن به هدفی خاص، رفع اهمال کاری و…. باشد.

هدف مراجع از هر جنسی که باشد در وهله ی اول نیاز به یک مولفه داریم و آن تمایل به تغییر در مراجع است.

این که مراجع واقعا بخواهد تغییر کند و وضع زندگی خود را در جهت هدف مورد نظر تغییر دهد همین تمایل اولیه در مراجع به پیشرفت جلسات کوچینگ کمک شایانی خواهد کرد زیرا مراجع به خوبی به سوالات کوچ فکر میکند و این تفکر عمیق به مرور باعث میشود مراجع به خودآگاهی برسد که این خودآگاهی نقطه ی آغازین تغییر است.

اگر بخواهیم به سبک کوچینگ تغییر کنیم باید مراحل زیر را در طی جلسات کوچینگ بگذرانیم.

(پس از مشخص کردن هدف و موضوع کوچینگ)

  ۱. چرایی هدفمان مورد بررسی قرار گیرد:

اینکه چرا میخواهیم تغییر کنیم همه ی اصل ماجراست.

اگر چرایی هدف به خوبی مورد بررسی قرار گیرد ادامه ی مسیر بسیار راحت تر خواهد بود.

اینکه چرا ما هدفی را میخواهیم؟

هر چه بتوانیم چرایی های قدرتمندی برای هدفمان قرار دهیم هدف ما از پشتوانه ی بالاتری برخوردار خواهد بود و ضمانت اجرایی بیشتری خواهد داشت.

  ۲. وضعیت موجود را مورد بررسی قرار دهیم:

اینکه در حال حاضر دقیقا در کجای زندگی و مسیر رسیدن به هدفمان قرار دارد.

به طور مثال اگر هدفمان بهبود روابط خانوادگیست باید بررسی شود که الان در چه سطحی از رضایت روابط خانوادگی قرار داریم. یا اگر هدفمان این است که سحرخیز شویم باید وضعیت فعلی و ساعتی که در حال حاضر از خواب بیدار میشویم مورد بررسی قرار گیرد نکته ی مهمی که در این بخش وجود دارد این است که اگر بخواهیم تغییر کنیم باید وضعیت موجودی که در آن هستیم را بپذیریم حتی اگر به نظرمان بسیار اسفناک باشد.

زیرا مرحله ی اول تغییر، پذیرش وضعیت موجود و فعلیمان است.

  ۳. وضعیت مطلوب را مورد بررسی قرار دهیم:

اینکه تعریف ما از وضعیت مطلوب نسبت به هدفمان چیست،

تصور ما از وضعیت مطلوبمان شاخص بسیار خوبی برای تغییرکردن در اختیار ما قرار میدهد.

در واقع اینکه بدانیم

کجا هستیم و به کجا قرار است برویم فرایند تغییر را برای ما سهل و واضح و روشن میکند.

تصویر موفقیت همان نیرویی است که به ما انرژی و انگیزه ی قدم برداشتن در مسیر هدفمان را میدهد.

بنابراین بسیار مهم است که ما تعریف و تصویری از موفقیت در ذهنمان داشته باشیم.

  ۴. امکانات، گزینه ها و موانع رسیدن به هدف را مورد بررسی قرار دهیم:

چه امکاناتی برای رسیدن به هدفمان داریم.

چه گزینه هایی را میتوانیم لیست کنیم تا ما را در مسیر رسیدن به هدفمان کمک کند.

تفکر عمیق ما در این مرحله میتواند گزینه هایی را برای ما نمایان کند که علی الظاهر به ذهنمان خطور نمیکرد.

همچنین در این مرحله موانعی که فی الواقع بر سر راه هدفمان قرار دارند و نیز موانع احتمالی مورد بررسی قرار میگیرد.

  ۵. در این مرحله مزایا و معایب هر گزینه را بررسی میکنیم

و بهترین گزینه با شرایط فعلیمان برای رسیدن به مزایا و معایب گزینه ها را مشخص کنیم.

  ۶. در مرحله ی آخر با توجه به گزینه ی انتخابی اقدام و دستورات عملی چیده میشود

و اولین قدم را برای رسیدن به هدفمان طی یک بازه زمانی مشخص برمیداریم.

این ۶ مرحله کل فرایند تغییر یعنی گذر از وضع موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب را بیان میکند.

تغییری که از این رهگذر و طی این مراحل صورت میگیرد بسیار ماناتر و پایدارتر خواهد بود.

زیرا این تغییر کاملا نظام مند و هدفمند صورت میگیرد و آغاز و انجام آن و اتفاقاتی که در طی مسیر رخ خواهند داد تا حد زیادی پیش بینی شده و پیش رویمان قرار دارد.

مهمتر از همه اینکه فردی به عنوان کوچ همراه مسیر ما تا رسیدن به هدفمان خواهد بود.

و ما را در این مسیر یاری میکند در نتیجه درک بهتری از فرایند تغییر و وضعیت خودمان خواهیم داشت.

البته نباید فراموش کنیم که با توجه به ماهیت جلسات کوچینگ مسئولیت این تغییر به عهده ی مراجع است.

مراجع است که میخواهد تغییر کند و کوچ همچون مسهلی مسیر این تغییر و گذر را برای مراجع هموار میکند.

و زمینه های لازم را برای دستیابی به تغییر فراهم میکند.

اما این تغییر در چه جهاتی میتواند صورت بگیرد؟

گاهی لازم است برای اینکه ما به نتیجه ی لازم و هدف مورد نظرمان برسیم تغییری در باورهایمان صورت بگیرد.

اینکه طرز فکر ما چیست و رفتارهای ما از چه باورهایی تغذیه میکند بسیار مهم است.

گاهی باید عادت های رفتاری ما تغییر کند تا به نتایج دلخواهمان در زندگی برسیم.

و گاهی باید نگرش و دیدگاه ما نسبت به مسائل و دنیای پیرامونمان تغییر کند تا هدفمان محقق شود.

این تغییرهای بنیادی در وجود ما میتواند دنیای بیرون از ما را نیز تغییر دهد و در نتیجه با تغییر مقدمات دستاوردها نیز تغییر کند.

بنابراین در کوچینگ همه ی این موارد در شخص به همراهی کوچ مورد بررسی قرار میگیرد.

ما هم در سلسله مقالاتی که پیرامون تغییر همراه با کوچینگ داریم به این موضوعات خواهیم پرداخت.

تغییر در باورها

باورها چیستند؟

باورها یا اعتقادات تمام یادگیری های مستقیم یا غیر مستقیم ما در طول زندگی هستند که در ذهن ناخودآگاه ما جای گرفته اند.

باورهای ما تعیین میکنند دنیای اطرافمان را چطور ببینیم و چگونه جهان برای ما جلوه کند.

هر باوری برای ما نتیجه ای دارد.

بنابراین اگر از موقعیت فعلی خود راضی نیستیم و اگر من فعلیمان ما را به اهدافمان نمیرساند لازم است تغییری در باورهای خود بدهیم.

شما چگونه به جهان و دنیای اطرافتان نگاه میکنید؟

مامن باورها، ضمیر ناخودآگاه ماست و تا زمانی که ما آگاهانه سری به باورهایمان نزنیم، زیر و رویشان نکنیم و آن ها را هرس نکنیم، باورهایمان تعییر نمی کنند.

این باورهای ماست که تعیین می کند:

چطور زندگی کنیم

چطور دنیا را ببینیم

چه چیزهایی را به سمت خود و زندگی خود روانه کنیم

چه دستاوردهایی داشته باشیم و….

پس رسیدن به این آگاهی بسیار حیاتی ست که زندگی اکنون، امروز و اینجای ما دست پرورده ی باورهای ماست.

باید باورهایمان را تغییر دهیم تا زندگیمان نیز تغییر کند.

اگر خواستید سری به باورهایتان بزنید و آنها را وارسی کنید یادتان باشد که باورهایتان را نسبت به خواسته ها و اهدافتان در زندگی بسنجید.

بعد تصمیم بگیرید چنین باوری را حفظ و تقویت کنید یا تغییر دهید.

در واقع ما دو دسته باور داریم:

۱. باورهایی که در رسیدن به اهدافمان یاری دهنده و پیش برنده هستند.

این باورها برای دستیابی به اهدافمان ضروری ست.

این دسته از باورها را نگه دارید و در صورت نیاز تقویت کنید.

۲. باورهای محدود کننده ای که به اصطلاح دست و پای ما را برای رسیدن به اهدافمان میبندند و مانع پیشرفت ما در زندگیمان هستند.

این باورها همچون ترمزی در مسیر دستیابی به اهداف ما عمل میکنند.

همان بخش هایی از زندگی که:

سردرگم میشویم

نا امید میشویم

مسائل به گونه ای که ما میخواهیم اتفاق نمی افتد و…

بدانید این دسته از باورهای ما روی کار هستند و این نتایج را به بار می آورند.

بنابراین لازم است باورهای شتاب دهنده و محدود کننده ی خود را در مسیر رسیدن به اهدافمان شناسایی کنیم.

در این صورت با سرعت بیشتر به نتایج دلخواهمان در زندگی خواهیم رسید.

دستیابی و پی بردن به باورهای محدود کننده و یاری دهنده زمانبر است و انرژی فکری زیادی را میطلبد،

که تنها با عمیق شدن در وجود خودمان میتوانیم آنها را شناسایی کنیم.

فرایند کوچینگ و شخص کوچ در این مسیر و روند تفکر عمیق در جهت ریشه یابی باورها بسیار موثر خواهد بود.

کوچ کمک میکند شما در فرایند این تفکر عمیق به نتیجه برسید.

بتوانید باورهایی که پشت رفتارهایتان پنهان شده اند و باعث بروز رفتارهای مشخص در وجود شما شده اند را شناسایی کنید.

نتایج را به گونه ای دیگر رقم بزنید و در این راه خسته، مایوس و ناامید نشوید.

همین الان لیستی از باورهای خود تهیه کنید.

چه باوری نسبت به خودتان و توانمندی هایتان دارید؟

چه باوری نسبت به اطرافیان و جهان پیرامونتان دارید؟

چه باوری نسبت به ثروت دارید؟

چه باوری نسبت به خداوند دارید؟

و…

با تهیه ی این لیست شما به طور اساسی با نظام باورهایتان آشنا میشوید.

فرصت فکر کردن به خود بدهید تا باورهای عمیق تر و ناپیداتر شما بتوانند خود را نشان دهند و بعد از این ببینید آیا باورهای شما در جهت دستیابی به اهدافتان هستند یا بر خلاف آنها.

بعد از شناسایی باورهای یاری دهنده و محدود کننده اکنون زمان تغییر، فرا رسیده است.

اگر به دنبال تغییری تاثیرگذار و پایدار در زندگیتان هستید کوچینگ میتواند به عنوان یکی از گزینه های اصلی شما در رسیدن به هدف و خواسته تان باشد.

ما را همراهی کنید تا در ادامه به سایر ابعاد تغییر در فرایند کوچینگ بپردازیم.

با مقالات و آموزش های ما در تیم بیزی کوچ همراه باشید.