بازاریابی کوچینگ
من یک کوچ هستم، چگونه باید مراجع جذب کنم؟
چالش جذب مراجع چالشی است مشترک در کوچینگ!
از یک طرف اکنون بیش از هر زمان دیگر جامعه فعلی ما نیاز به کوچ دارد، هم در حوزه زندگی و روابط و مهارتهای توسعه فردی و هم کسب و کار.
و از طرفی دیگر کوچ ها معطل جذب مراجع هستند.
پی بردن به این موضوع باعث شد من بطور تخصصی روی بازاریابی کوچینگ که موضوع این مقاله هست، کار کنم.
چرا که به واقع کوچینگ بازاری بسیار وسیع دارد.
امیدوارم از مطالب ارائه شده بهره کافی ببرید!
جذب مراجع نیاز کوچ نیست، رسالت اوست.
از این رو ضروری است جدی تر به کوچینگ نگاه کنیم و به عنوان یک بازار قدرتمند وارد آن شویم!
دوستان کوچ دلایل زیادی را برای عدم موفقیت در جذب و کسب درآمد دائم بیان کردهاند.
اعم از این که:
- کوچینگ در میان مردم ناشناخته است!
- اگر یک پیج اینستاگرام قوی داشته باشیم می توانیم موفق شویم!
- رقابت در کوچینگ زیاد است و کوچ ها زیاد شده اند!
- کوچینگ قدرت لازم برای تاثیر بر روی افراد را ندارد!
- مهارت من برای کوچینگ کافی نیست و لازم است در سطوح بالاتر کسب مهارت کنم و …
دوستان من این بهانه ها هیچ کدام عامل عدم موفقیت شما در کوچینگ نیست.
بلکه این خود شما هستید که مانع پیشرفت و موفقیت خود هستید!
برای موفقیت در کوچینگ هیچ قرص جادویی در کار نیست، باید گام به گام پیش بروید، تلاش کنید، تا پله به پله پیشرفت نمایید!
باید حتماً از ناحیه امن و آسایش خود خارج شوید.
اگر بنا بود با رویه فعلی به نتیجه برسید که تاکنون رسیده بودید!
باید مسئولیت کارهای خود را برعهده بگیرید و بپذیرید که وضعیت فعلی شما نتیجه تصمیمات و عملکرد قبلی شماست.
هرگز عوامل بیرونی را باعث و عامل شکست خود ندانید.
در مسیر کوچینگ چالشهای زیادی هست نباید مسیر خود را عوض کنید.
بلکه باید چالش ها را حل کنید و موانع را برطرف نمایید.
راه حل موفقیت ما تلاش زیاد و هوشمند است.
کمالگرایی دشمن موفقیت ماست.
باورهای محدود کننده مانع از پیشرفت ماست.
در صورتی که ذهنیت صحیح نسبت به کوچینگ داشته باشید، موفقیت شما حتمی است.
برخی از مراجعین من که خود را کوچ معرفی میکنند بعد از این که من آنها را برای بررسی باورهایشان برای کسب درآمد کوچ کردم و در جلسه عمیق شدیم، فهمیدیم که اصلاً این افراد کوچینگ را عامل درآمدی نمی شناسند!
مسلما با چنین ذهنیتی هیچ گاه یک کوچ حرفه ای نخواهند شد!
دوستان برای ورود به کوچینک لازم است ابتدا روی ذهن خود کار کنید و ذهنیت صحیح از کوچینگ داشته باشید.
نکاتی که گفته خواهد شد صرفا مطالب علمی نیست.
بسیاری از آنها بر گرفته از تجربیات من است. (در سری مقالات تجربه های کوچینگی به برخی از این تجربیات پرداخته ام)
پس خوب به آن توجه کنید و این نکات را یادداشت نمایید.
چی را به کی بفروشم؟
سوالی است که اگر پاسخ درستی به آن داده شود می تواند منشاء موفقیت و کسب درآمد در کوچینگ شود.
شکار یک خرگوش یا چند خرگوش همزمان؟
آنکس که می خواهد خرگوش بگیرد اگر به دنبال یک خرگوش بدود موفق تر است یا اینکه همزمان به دنبال چند خرگوش بدود؟
نظر شما چیست؟
آیا دویدن به دنبال یک خرگوش نتیجه بخش است یا چند خرگوش؟
بله صحیح است یک خرگوش!
این مثال مصداقی است از بازار هدف.
ما در واقع پاسخی چی را به کی بفروشم را با انتخاب بازار هدف می دهیم.
گام اول: تشخیص بازار هدف
ابتدا لازم است تعریفی از کلمه نیچ داشته باشیم.
نیچ به یک محدوده مشخص و متمرکز گفته می شود که شما در آن عالی هستید.
- شما نمی توانید به همه افراد خدمات عالی بدهید.
- شما نمی توانید به همه نیازها به طور عالی پاسخ دهید.
- شما نمی توانید در همه کارها عالی باشید، بلکه بایستی بخشی از آن را به طور مشخص انتخاب کنید.
به برآیند این سه نیچ، نیج طلایی گفته میشود چرا که بسیار ارزشمند است.
بسیاری از کوچ ها بازار هدف مشخصی ندارند.
صرفاً میگویند:
- من لایف کوچ هستم.
- من بیزینس کوچ هستم.
در حالی که هر یک از این دو حوزه ممکن است حدود ۳۰ تا۴۰ بخش داشته باشد.
و یا بدتر از همه اینها اینکه برخی خود را لایف کوچ و بیزینس کوچ معرفی می کنند.
ممکن است ما توان فعالیت در هر دو حوزه را داشته باشیم.
اما مسلما ما نمی توانیم در هر دو زمینه عالی باشیم!
در این صورت و با این نوع معرفی کسی به سراغ ما نمی آید و طبیعتا مراجعی نخواهیم داشت.
هدف از انتخاب نیچ و متمرکز شدن روی یک بخش آن است که ما در یک بخش عالی و متخصص باشیم و آن وقت است که تفاوت ما با سایر همکاران کوچ، می شود تفاوت بین یک پزشک عمومی و یک پزشک متخصص.
تعداد مخاطبین پزشک عمومی بسیار بیشتر از یک پزشک متخصص قلب است، اما همانطور که شاهد هستید یک متخصص قلب:
- مراجع بیشتری دارد.
- حق ویزیت بیشتری میگیرد، در نتیجه درآمد بیشتری دارد.
- اعتبار او نیز بیش از یک پزشک عمومی است.
برخی افراد نسبت به گروه قبلی کمی پیش هستند و کمی هوشمندانه تر عمل می کنند.
چرا که بازار هدف خود را نیچ کردهاند:
- لایف کوچ تغییر عادت ها
- کوچ نوجوانان
- کوچ مدرسان
اما از این بهتر آن است که علاوه بر انتخاب بازار هدف نیازهای مخاطب و خدمات راه حل محور خود را نیز نیچ کنیم.
البته این اشتباهی است که من خود نیز در ابتدای دوره کوچینگ دچار آن بودم اما به تدریج که آگاهی من نسبت به مسیر بیشتر شد کوچینگ خود را به سمت نیچ پیش بردم.
مسیر تغییر نیچ من:
- لایف کوچ و بیزینس کوچ
- بیزینس کوچ
- بیزینس کوچ و منتور تولید محتوا
- بیزینس کوچ و منتور جذب مشتری
- بیزینس کوچ و منتور جذب مراجع برای کوچ ها و مدرسان (سال 1400)
ما میخواهیم یک متخصص باشیم.
هر جا دیدید که رقابت بر سر قیمت است بدانید که روش صحیح اجرا نشده.
۵ مزیت نیچ کردن بازار هدف:
۱) رقابت بر سر قیمت نخواهید داشت چون شما یک متخصص هستید.
۲) زبان مشترک با مشتریان و مخاطبین خود دارید، اعتماد سریعتر شکل می گیرد چون از بیان شما دریافت خواهند کرد که شما یک متخصص هستید.
۳) مشتری یابی و فروش راحت تر است، چون تمرکز شما روی یک بازار هدف خواهد بود.
۴) درآمد بیشتری از مشتریان کمتری خواهید داشت.
۵) مراجعین شما رضایت بیشتری خواهند داشت، چون شما به عنوان یک متخصص آنها را سریعتر به نتیجه می رسانید، ضمن اینکه شما در موضوع خود به نام می شوید.
دوستان فرضیه بزرگترین دشمن کسب و کار شماست!
ما هرگز بر اساس فرضیه پیش نمی رویم.
ما واقعیات را می یابیم و تست میکنیم.
گام دوم: مشخص کردن نیاز مراجعین
پیدا کردن نیچ نیاز مشتریان مرحله ای فوق العاده مهم است.
به جهت اینکه ما میخواهیم مسیری را پیش برویم که راه حل محور باشد.
نگویید در کوچینگ کسی راه حل نمی دهد.
بلکه باید بدانید که مراجع باید در کوچینگ به راه حل دست یابد.
افرادی که به ما مراجعه میکنند یا نیاز و مشکل خاصی دارند و یا اینکه می خواهند به دستاورد جدیدی برسند.
هر چه ما بتوانیم نیاز بزرگتری را برآورده کنیم و یا او را به دستاورد خواستنی تری برسانیم آن وقت است که می توانیم هزینه بیشتری بگیریم!
در واقع هزینه خدمات کوچینگ ما را این بخش مشخص می کند که:
اهمیت راه حل ارائه شده توسط ما چقدر است و دستاوردی که مراجع به آن میرسد چقدر اهمیت دارد؟
شاید شنیده باشید که برخی افراد میگویند من حاضرم این مشکلم حل شود و در قبال آن چندین میلیون پول بدهم.
شما فرض بفرمایید دو نفری که خود را کوچ تغییر عادات معرفی می کنند:
- نفر اول، نیازسنجی کرده و راه حل برای آن یافته و همین باعث می شود مراجعین به نتیجه برسند.
- نفر دوم، به دنبال یافتن نیاز و راه حل نبوده بلکه بر اساس دانش خود خدماتی را طراحی نموده و در نتیجه برخی از مراجعین او به نتیجه می رسند و برخی نمی رسند.
نفر اول چه بسا بتواند بابت هر جلسه خود بیش از یک میلیون تومان دریافت نماید.
و این در حالیست که نفر دوم بابت هر جلسه کمتر از ۱۰۰ هزار تومان دریافت می کند!
خروجی این دو کوچینگ بسیار متفاوت است:
- در مورد اول با یک برد دو طرفه مواجهیم
- در مورد دوم با یک باخت دو طرفه مواجهیم.
مطمئن باشید مراجع نفر اول به هیچ وجه ناراضی از پرداخت هزینه بیشتر نخواهد بود.
چرا که او به نتیجه دلخواه خود رسیده است.
به مخاطبین بازار هدف خود مراجعه کنید و نیازهای این افراد را بررسی کنید.
از این افراد سوالات مرتبط و باز بپرسید و جویا شوید که دغدغه ها و نیازهای آنها چیست؟!
چرا که میخواهیم خدمات ما هرچه بیشتر راه حل محور و نزدیک به واقعیت باشد.
گام سوم: شخصی کردن خدمات
باید خدمات کوچینگ ما در راستای نیاز بازار هدف باشد.
این گام بسیار مهم است.
خدمات ما باید در نقش یک پل باشد که مراجع را از نقطه a به نقطه b میرساند.
یعنی از جایگاه فعلی به جایگاه دلخواه.
خدمات ما باید دقیقاً راه حل مشکلات و پاسخ به نیازهای مراجع باشد.
بهتر است ما دو نوع خدمات داشته باشیم:
خدمات اصلی و خدمات تکمیلی
- بدنه اصلی پل که از نقطه a به b وصل می شود خدمات اصلی است
- و خدماتی که پایه های این پل را مستحکم تر می کند خدمات تکمیلی است
مثال: یک کوچ تغییر عادات در دوره خود باید حتماً علاوه بر کوچینگ و منتورینگ، آموزش هم داشته باشد.
این آموزش خدمات تکمیلی است که باعث می شود خدمات اصلی او زودتر و بهتر مراجع را به نتیجه برساند.
صرفا ساختن این پل مهم نیست.
بلکه لازم است، پل کامل ساخته شود.
حتی اگر شما ۹۹ درصد از پل خود را بسازید و یک درصد آن باقی بماند پای مراجع شما به جایگاه دلخواه نخواهد رسید.
یک نکته را تاکید می کنم:
- روی خدمات خود تمرکز کنید.
شما اکنون پس از گذر از سه گام خدماتی را طراحی کرده اید که دقیقا منطبق با نیاز مراجع شماست.
پس روی آن تمرکز کنید.
- گاهی افراد شروع خوبی دارند ولی در ادامه دچار انحراف می شوند.
ما باید بتوانیم با حداقل خدمات و خدمات مناسب و راه حل محور، مراجع را به جایگاه دلخواه برسانیم.
پس از برداشتن سه گام اکنون:
خدمات ما همان پل ارتباطی است که مراجع را از وضعیت فعلی به وضعیت دلخواه می رساند.
چرا باید مراجع به من پول بدهد!
ممکن است ما گاهی دچار خطا و به علت نداشتن درآمد دچار دلسردی شویم.
گاهی افکار اشتباه سراغ ما می آید.
اینکه:
- رمز موفقیت ما داشتن رزومه است.
- من یک باید دفتر کار داشته باشم.
- من باید یک پیج قوی با پست های خفن داشته باشم.
- باید یک تیم کاری قوی داشته باشم و …
اینها مواردی است که من بسیار در مراجعین خود دیده ام و با این افکار مواجه شده ام.
مراجعی داشتم که پیج قوی داشت، با تحصیلات مرتبط، دفتر کار هم داشت، اما علت نداشتن درآمد را نداشتن مدرک pcc میدانست.
فردی همه این موارد را داشت ولی پیج قوی نداشت و داشتن پیچ قوی را رمز موفقیت میدانست!
و …
به واقع اصلاً برای مراجع مهم نیست که شما دفتر دارید یا نه؟!
یا کجا دفتر شما واقع شده؟!
شما چه کسی هستید و چه مدرکی دارید؟!
آنچه که برای او مهم است آن است که شما چه کاری می توانید برای او انجام دهید.
و اینجاست که ضرورت داشتن یک پیشنهاد رد نشدنی احساس می شود.
پیشنهاد رد نشدنی
همان کاری است که شما باید انجام دهید تا بازار هدف شما به دستاورد دلخواهش برسد و مشکلش حل شود یا نیازش برآورده شود.
در واقع پیشنهاد صرفا خدمات نیست.
بلکه خدمات راه حل محور است.
همان پلی است که قرار است مراجع شما را از جایگاه فعلی به جایگاه دلخواه برساند من به دفعات تکرار می کنم که پل راه حل است که مراجع را از جایگاه فعلی به جایگاه دلخواه می رساند!
چون بنا نیست ما خدمات فروش باشیم.
پیشنهاد ما صرفا خدمات نیست بلکه یک خروجی است که کاملاً مشخص است و مورد نظر مراجع ماست.
آن موقع است که پیشنهاد ما یک پیشنهاد رد نشدنی خواهد بود.
و پیشنهادی است که مراجع نمی تواند به آن نه بگوید.
چرا که با کمترین ریسک بنا هست او را به جایگاه دلخواهش برسانیم.
اکنون خوب متوجه می شوید چرا من میگویم ما نباید صرفا بگوییم:
- من لایف کوچ هستم.
- من بیزینس کوچ هستم.
- من کوچ تغییر عادت ها هستم.
- من کوچ رفع اهمال کاری هستم و…
چرا که این ها صرفاً یک عنوان است و هیچ جذابیتی برای مخاطب ما ندارد.
اگر شما این پیشنهاد رد نشدنی را بسیار جذاب و قشنگ طراحی کنید می توانید با ارائه آن یک سر و گردن از سایر همکاران و رقبای خود بالاتر باشید.
نهایتاً این که پیشنهاد ما یک ویژگی مشخص دارد.
خدمات ما کاملا مشخص و در محدوده خاصی است که باعث میشود مراجع به جایگاه دلخواه خود انتقال یابد.
معادله ارزش پیشنهادی
کسری است که هر چه صورت آن افزایش یابد و یا مخرج آن کاهش یابد مقدار آن افزایش می یابد.
راه های افزایش اثر جایگاه رویایی
۱) جایگاه فعلی و دلخواه مراجع را مشخص کنید.
۲) موانع و مشکلات مسیر را مشخص کنید و برای تمامی این موانع و مشکلات راه حل داشته باشید.
در واقع همان طراحی پل خدمات است.
برای تک تک مشکلات یک راه حل داشته باشید.
راه های افزایش تصور مراجع از موفقیت در دوره
(تمامی افرادی که با ما وارد دوره می شوند در ابتدا از رسیدن به موفقیت در تردید هستند)
۱) ارائه نمونه کارها
مثلاً من یکی از نمونه های موفق دوره خود را، یک بانوی کوچ از آذربایجان غربی، به جلسه وبینار بازاریابی کوچینگ دعوت کردام که در پایان وبینار در مورد دستاوردش از کوچینگ با من صحبت کند.
۲) تخصصی کار کردن و داشتن یک نیچ مشخص
۳) ارائه گارانتی بازگشت وجه
من در یکی از دورههای خود به نام درآمد زودرس گارانتی استرداد کل وجه را دارم.
به خاطر دارم حدود یک ماه پیش، مراجع من که یک خانم ایرانی مقیم گرجستان بود وقتی خواستم توضیح بیشتری برای رفع ابهام در مورد دوره کوچینگ بانام درآمد مستمر بدهم، به من گفت نه، چون دوره شما گارانتی دارد نیازی به توضیح بیشتر نیست، ثبت نام می کنم!
زمان لازم برای دستیابی مراجع به جایگاه دلخواه
عموماً مراجعین ما عجله دارند!
مشکلات و موانع آنها ریشه چندین ساله دارد ولی آنها می خواهند هرچه زودتربه راه حل برسند و هر چه سریعتر آنها را از وضعیت فعلی خلاص کنیم!
در واقع انتظار معجزه دارند!
حال اگر ما به صورت تخصصی کار کنیم و تمرکزمان روی یک نیچ باشد، می توانیم سرعت کار را بالا ببریم.
یعنی مراجع را سریعتر به جایگاه دلخواه برسانیم.
کاهش هزینه ها و تلاش لازم
البته منظور از هزینه کمتر پرداخت هزینه کمتر به ما نیست!
بدان معناست که هزینه کمتری در طول مسیر رسیدن به جایگاه دلخواه بپردازد. (هزینه های مادی و معنوی)
مثلا من در دوره خود، مشتری یابی ارگانیک را جایگزین تبلیغات پولی کردهام، که این بسیار برای مراجعان و کوچ هایی که با من وارد دوره میشوند خوشایند است!
چون در آن زمان چالش درآمدی دارند و قدرت پرداخت ندارند.
منظور از تلاش کمتر این نیست که ما خدمات کمتری به آنها بدهیم.
بلکه منظور تلاشی است که مراجع بایستی برای رسیدن به هدف انجام دهد.
به عبارتی پیشنهاد ما بایستی در حداقل زمان ممکن و با حداقل خدمات مراجع را به وضعیت دلخواه برسانیم و او با حداقل بودجه بتواند به نتیجه برسد.
مرورمطالب با یک مثال:
اکنون مثالی میزنم که مسیر از ابتدا تا کنون به خوبی مشخص شود.
ممکن است قبلا ما برای دستیابی به مراجعین خود درب های مختلف را می زدیم تا به مراجع خود که در پشت درب است دست یابیم.
اما اکنون نیچ بازار هدف داریم.
یک درب را مشخص کردیم که مخاطب مناسب ما با نیازهایش پشت آن ایستاده.
این درب در واقع نیچ بازار هدف ماست.
اما با تحقیق دریافتیم که نیازهای آنها چیست و اکنون ما با پیشنهادمان که همان کلید است میخواهیم قفل درب را باز کنیم و به مراجع که راه حل او نزد ماست دست یابیم.
به عبارتی شاه کلید درب که ما را به مراجع می رساند همان پیشنهاد ماست.
حال ممکن است ما کلیدهای مختلفی داشته باشیم.
به عبارتی پیشنهادات مختلفی داشته باشیم که باید این پیشنهادات را تست کنیم.
کلیدی که قفل این درب را باز میکند، بهترین پیشنهاد ماست و وقتی که شما کلید مناسب را پیدا کردید دیگر به آن موفقیت های رویایی دست خواهید یافت.
چون رقبای شما هنوز در حال مراجعه به درب های مختلف هستند.
من لایف کوچ هستم!
بیزینس کوچ هستم!
من آموزش رشد و توسعه فردی به همه میدهم!
و…
این افراد نه هیچ نیاز مشخصی را براورده میکنند و نه مشکل خاصی را حل میکنند !
بلکه صرفاً خدماتی دارند که می خواهند به همه ارائه دهند.
کاری که شاید شما هم تا کنون انجام می داده اید.
اکثر کوچ های ما با کلید های فراوان به درب های متعدد مراجعه می کنند و همین باعث سردرگمی آنها شده است.
جذب مراجع با مشتری یابی ارگانیک
مشتری یابی یعنی ارسال پیام به بازار هدف.
هر چه شما پیام خودتان را به افراد بیشتری با استمرار و تکرار بیشتری ارسال کنید، شانس موفقیت شما بیشتر است.
ما دو نوع مشتری یابی داریم:
- مشتری یابی ارگانیک یا رایگان
- مشتری یابی پولی یا کمپین تبلیغاتی
پاسخ به چند شبهه در کوچینگ:
به دوستانی که کوچ می کنم می گویم
تبلیغات و مشتری یابی پولی در ابتدای راه سم مهلک است
دلیل آن هم خیلی واضح هست چون در این مرحله عموماً کوچ ها چالش درآمدی دارند و به یک جریان ثابت درآمدی نرسیدهاند.
قاعدتاً تبلیغات و هزینه کردن می تواند باعث شکست شود!
من با افرادی مواجه شدهام که در ابتدای مسیر کوچینگ خود، برای تبلیغات وام گرفته اند و خودشان را زیر بار قرض و بدهی قرار دادهاند، مسلماً چنین مسیری مسیر شکست است!
این سوال زیاد از من پرسیده می شود
تبلیغات در اینستاگرام آری یا نه؟
پاسخ من به آنها منفی است.
البته این بدان معنا نیست که اینستاگرام جواب نمی دهد بلکه چاره کار شما تبلیغات در اینستاگرام نیست.
ما حتما از برخی قابلیت های اینستاگرام در مشتری یابی ارگانیک استفاده می کنیم.
اما آنچه مسلم است رقابت در اینستاگرام روز به روز سخت تر و سخت تر می شود.
و ترافیک در اینستاگرام روز به روز بیشتر و بیشتر می شود.
و انرژی که ما باید صرف کنیم تا در پیج اینستاگرام دیده شویم در مسیر های دیگر به مراتب بیشتر به ما جواب می دهد.
این طور به شما بگویم که اینستاگرام ترافیک قرضی به ما میدهد.
وقتی ما جایی میرویم که مخاطبین زیادی هستند باید وقت و انرژی زیادی بگذاریم تا دیده شویم.
وقتی تمرکز ما بر روی اینستاگرام برود اگر فردا روزی اینستاگرام فیلتر شود آن موقع است که ما فرصتهای زیادی را از دست داده ایم و چقدر خوب است که مایک ترافیک دائمی برای خود ایجاد کنیم:
ایجاد لیست مشتری یابی و جمع آوری شماره های تماس
ارسال پیام هدفمند و هوشمند
استفاده از قابلیت دایرکت اینستاگرام
استفاده از دایرکت و عضویت در گروه های حرفه ای لینکدین
ارسال پیام مستقیم
ارتباط سازی و تماس های آنلاین
بازاریابی تک تیرانداز
ایمیل مارکتینگ
و…
به مراتب صرف وقت و انرژی کمتر در این موارد، جواب بیشتری نسبت به حضور در اینستاگرام خواهد داد .
یکی از سوالات پرتکرار
رسیدن به درجات بالاتر در کوچینگ چه تاثیری در جذب مراجع دارد؟
افرادی که در سطح acc هستند و می خواهند به سطح pcc بروند تاثیری در جذب مراجع آنها دارد یا خیر؟
پیشرفت در کوچینگ و ارتقاء سطح آموزشی بسیار پسندیده است.
اما راهکار جذب مراجع برای رسیدن به درآمد نیست.
من مراجعینی داشته ام و دارم که سطح پی سی سی را هم گذرانده اند.
حتی در آکادمی های معتبر و به نام، اما اکنون چالش جذب مراجع دارند.
این تفکر یکی از باورهای غلط و ناشی از کمال گرایی افراد است.
که برخی کوچ ها دچار آن هستند.
آیا عنوان حرفه ای ما در کوچینگ باید یکی از دو عنوان لایف یا بیزینس کوچ باشد؟
قاطعانه می گویم شما خودتان را درگیر چارچوبهای آی سی اف و تعاریف کلاسیک نکنید.
خود را درگیر الفاظ نکنید.
کوچ به معنای ساده به کسی گفته میشود که میتواند افراد را کمک و همراهی کند تا آنها به هدف خود برسند.
در هر زمینه ای که شما حرفی برای گفتن دارید، می توانید افراد را در همان زمینه کوچ کنید و منتور آنها باشید.
بسیارند افرادی که خود را کوچ مهارت های توسعه فردی می دانند.
حال آنکه خودشان در آن مهارت مشکل دارند.
و همین باعث می شود در مسیر دچار سردرگمی شوند.
در نتیجه هم در معرفی و هم در طی مسیر دچار مشکل می شوند.
حتی اگر موفق به جذب مراجع شوند نمی توانند او را کوچ کنند و به دستاوردی برسانند.
راه های فتح و سقوط از قله، حرفهای شدن در کوچینگ
- تنها و بدون نقشه راه پیش برویم (نتیجه آن شکست قطعی است)
- تنها برویم و یک نقشه راه داشته باشیم
آموزش ببینیم
قاعدتاً در مسیر این قله ما مسیر اصلی را می دانیم
اما اگر به هر علتی یک مسیر انحرافی یا اشتباهی برویم آن موقع برگشت به مسیر اصلی بسیار هزینه بر و زمان بر است.
اگر در این مسیر بیمار شوید یا آسیب ببینید کسی در کنار شما نیست که به شما کمک کند و صرفاً رفتن به سمت قله با آموزش هایی که دیده ایم باعث میشود ما این مسیر را به کندی طی کنیم.
پر از اشتباه و چه بسا گران تمام شود و نهایتا پر از درد و سختی خواهد بود و احتمال شکست بالای ۹۰ درصد است.
مواجه شدهام با دوستان کوچی که بعلت اشتباهات زیاد و طولانی شدن مسیر و نداشتن درآمد مستمر، دچار سردی شده اند.
- برای رسیدن به قله با یک منتور و راهنما پیش برویم و یک کوچ در کنار خود داشته باشیم.
یک کوچ شانس شما را برای رسیدن به قله بیشتر میکند.
سریعتر، با اشتباهات کمتر و خیلی ارزان تر به قله خواهید رسید.
یک مسیر لذت بخشی را طی می کنید.
مضاف بر اینکه موفقیت شما گارانتی میشود.
در صورتی که اقدامات را گام به گام انجام دهید شما با ضمانت به قله خواهید رسید.
نویسنده: پیام ادیب
بیزیینس کوچ و منتور جذب مشتری
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
برندسازی با نوشتن کتاب
برندسازی شخصی عاملی کلیدی برای موفقیت است.
افراد با برند شخصی قوی، به عنوان متخصص شناخته میشوند. آنها به راحتی میتوانند مخاطبان خود را جذب و فرصتهای جدیدی را خلق کنند.
یکی از بهترین روشها برای برندسازی شخصی، نوشتن کتاب است.
مزایای داستان نویسی
نکاتی برای حضور در جشنوارههای نویسندگی
دوره آموزشی کتاب نویسی آسان
پویش نویسندگی #وعده_صادق
فراخوان پویش نویسندگی وعده صادق (آموزش رایگان نویسندگی به همراه جایزه)
توصیه های روانشناسی فروش
۱۰ توصیه کلیدی
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود